این پست رو اختصاص میدم به جواب به دو تا از نظرها.
یکیش مربوط میشه به فضول خان عزیز. خواسته بودی نظرات تبلیغاتی رو تایید نکنم. منم باهات موافقم اما دیدیم لااقل آمار نظرها بالا نشون داده میشه و کمی ظاهرسازی بد نیست. والا خودمم وقتی میرم میبینم یه خروار نظر دارم که 99.99 درصدش تبلیغات شر و وره واقعا کفری میشم. اما به حرفت گوش میدم. گور بابای ظاهرسازی!! زین پس نظرات تجاری فیلتر میگردد قبلی ها رو هم پاک کردم! در مورد باقی نظرت هم عرض تشکر و سپاس دارم.
اما یکی دیگر از دوستان که خواسته بود نظرش تایید نشه و به شکل خصوصی مطرح شده بود نوشتند که:
من واقعا معنای «عشق» بین دو انسان رو نمیفهمم. شاید چون تا حالا عاشق نشدم. ولی واقعا نمیفهمم اگه معنای «عشق» اینه که حاضر باشی از همه چیزت برای معشوقت بگذری، جز خدا چه کسی لیاقت «عشق» یه انسان رو داره؟
به نظرم به این چیزی که الان به طور عرفی «عشق» گفته میشه باید گفت محبت زیاد که یه طرف یا هر دو طرف رو کور و کر میکنه که عیبهای طرف دیگه رو نبینن و طرف مقابل رو جوری ببینن که لایق «عشق» باشه.
جوابیه ی بنده ی کمترین:
اولا: خوش به حالت که تا حالا عاشق نشدی. کاش که منم هیچوقت نشده بودم. خودم به درک لااقل اونو شکنجه نمیدادم.
دوما: اینکه فقط خدا لایق عشقه شکی درش نیست. اما عشق هم مثل خیلی چیزای دیگه مراتب داره، پله داره. عشق خدا اون پله بالاییست. میشه یهو پرید و رسید اون بالا ولی این کار هر کسی نیست. ماها که انسان های عادی هستیم از عشق زمینیه که به عشق آسمونی میرسیم. مثلا یه زن وقتی که عشق مادرانه رو تجربه کرد بیشتر به عشق خدا پی میبره و بیشتر به خدا نزدیک میشه. عشق جنس مخالف به هم رو هم که ما از خودمون در نیاوردیم تو فطرت بشر بوده و خواهد بود.
سوما: عشق خاصیتش همینه که کور و کر میکنه. باید سعی کنیم اگه عاشق شدیم این جنبه ی منفیشو کمرنگ کنیم و به جنبه ی مثبتش که باعث تعالی روح میشه بیشتر بها بدیم.
سلام
وبلاگ قشنگی دارید به وبلاگ منم یه سری بزنید
www.mar.blogsky.com