زین توبه که صد بار شکستم توبه

9 سال تباهی و 1000 بار عقبگرد. می خوام سد نتونستن رو بشکنم، بارها خواستم ولی نتونستم. هر کی هستی، هر چی بودی خوش اومدی!

زین توبه که صد بار شکستم توبه

9 سال تباهی و 1000 بار عقبگرد. می خوام سد نتونستن رو بشکنم، بارها خواستم ولی نتونستم. هر کی هستی، هر چی بودی خوش اومدی!

۵۴) نگاه نکنیم دیگه!

وقتی فکرای مزخرف سراغم میاد، دیگه انگار نه انگار چند وقت پیشش داشتم می زدم تو سر خودم به خاطر تکرار اشتباهاتم. واقعا سخت امتحانیه. گمونم واسه یه مرد هیچ امتحانی سخت تر از آزمایش کنترل شهوتش وجود نداره. مثلا آدم دروغگو، اگه یه مدت سعی کنه که راست بگه کم کم عادت دروغگویی از کلش میافته یا اگه کسی کنترل خشمشو نداره اگه تصمیم بگیره با یه کم تمرکز رو اعصاب و رفتاراش کم کم موفق می شه به کنترل خشمش؛ ولی نمی دونم این شهوت از چه جنسیه. چند وقت یه بار میاد سراغ آدم و وقتی سرکش کنه دیگه مهارش می شه کار حضرت فیل! پس بهتره کاری کنیم که تا جای ممکن فکر و خیالش نیاد سراغمون. خیلی چیزا می تونه تحریکمون کنه ولی از همه خطرناک تر از راه دیدنه. مرد با دیدن جنس مخالف اونم از نوع لختیش!! باید قبول کنیم دلش میره دیگه. همین یوسف خودمون!! اگه می خواس اون روز زل بزنه به زلیخا خانوم بی شک بندو آب داده بود و حالا به جای اینکه تو قرآن از خوبیاش بیاد ممکن بود خدا از بد شدنش بگه. یه دوستی داشتم سال اول دبیرستان از این پسر خوشگلا بود خیلیم اهل نماز و روزه و هیئت بود. اون موقع اکثر بچه های کلاس اهل فیلم سوپر دیدن و خودارضایی بودن حتی بچه های ورزشکارمون اما این یکی اصلا اهل این کارا نبود و همش به بقیه می گفت خاک تو سرتون. اون دوستی که ازش گفتم بغل دستی من بود. یه روز صب که اومدیم مدرسه و رو نیمکت نشستیم گفت دیروز یه کار بدی کردم. گفتم چی کار کردی؟ گفت تو هم اگه جای من بودی همین کارو می کردی. مرض بگیری خب بگو چه غلطی کردی دیگه؟!! گفت با دختر خالم که از منم بزرگتره تو خونمون تنها شدیم اونم خودشو لخت کرد واسم، منم همون کاری رو کردم که می دونی!! آخرشم گفت باور کن نمی خواستم اما با دیدنش نتونستم جلو خودمو بگیرم. البته دختر نبودا! از قبل یکی دیگه مراسم افتتاحیه رو براش برگزار کرده بوده، به قولی قبلش ترتیبشو داده بودن. من اصلا کاری ندارم که این کاردوستم گناه داشته یا نه. هر کی اعتقادات خودشو داره. به نظر من که اگه س.ک.س با رضایت دو طرف باشه و زنه هم شوهر نداشته باشه و از محارم نباشه (چیزی که اروپاییا اصلا حالیشون نیس) اشکالی نداره البته یه صیغه هم بخونن که چه بهتر(همون ازدواج موقت دیگه). البته اگه آدم بتونه زن بگیره خیلی بهتره. واقعا ازدواج خیلی کمک بزرگی می کنه تا ناهنجاری های جنسیمون افت پیدا کنه و بچسبیم به چیزای مهمتر از شهوت.

رفتم تو حاشیه ولی کلا خواستم بگم واقعا تا جایی که میشه باید خودمونو از قرار دادن تو معرض دیدن صحنه های دوس داشتنی همه مردا دور نگه داریم وگرنه به راحتی ممکنه هر چه رشتیم پنبه شه.

۵۳) بازم سلام

داشتم به سبک روزای پریشونیم یه چرخی تو پی ام هام و وبلاگا می زدم، یهو یادم افتاد توی دنیای بزرگ و رنگارنگ اینترنت منم یه وبلاگی داشتم!! وقتی دیدم تو این مدت که نبودم این همه نظر داشتم یه کمی حال کردم. وقتی خوندمشون بیشتر حال کردم. وای که چقد دستم کند شده!!

امشب شب قدره و من قدرنشناس کاری بهتر از این نتونستم انجام بدم که بیام و پای سیستم بشینم. باز دلم گرفته ای خدا! آخه میگه صبوری کن بازم. باشه عزیز به روی چشم. بی خیال!

داشتم دل نوشته های گذشته هامو نگاه می کردم. توی کاغذای چرک نویس که با خط چپندر قیچیم مزین شده بودن. گذاشته بودمشون لای یکی از کتابام. برگ اولش مال شب قدر دو سال پیش بود توش نوشته بودم:

سال هاست که از پاکی روحم می گذرد. سال هاست درد بی ارادگی رو با خودم همراه دارم. باورم نمیشه بیشتر از هزار بار توبه کرده باشم و حتی یک بار هم موفق نشده باشم. بهای این لذت های چند ثانیه ای چی بوده؟ کمری که مدام درد می کنه، چشمانی که هر روز تارتر می بینه، اعتماد به نفسی که از دست رفته و بدتر از همه سیاه شدن روحم.

خدایا دیشب باهات یه عهدی بستم. قبل از اینکه به روم بیاری خودم آگاهم که با تو عهد زیاد بستم و زیاد شکستم. خودم می دونم که بد بنده ای برات بودم. نافرمانیتو زیاد کردم. خدایا این بار نیمی خوام شعار بدم، می خوام ثابت کنم؛ هر وقت ثابت کردم بعدش ادعا می کنم. خدای بزرگم می خوام ثابت کنم که عهد این بارم با دفعه های قبل فرق داشته. دیشب شب قدر بود. با این که چشام سال ها چیزایی رو دیده بودن که تو منع کرده بودی، با این که چشام آلوده ی آلوده بودن اما به عشق تو، به عشق پاک بودن برای تو شرمندم نکردن. یکی دو بار چشام خوب خیس شدن. خدایا من دیشب از اعماق وجودم از کرده هام پشیمون شدم. توبه کردم. ازت عاجزانه می خوام که این توبه رو از من گناهکار قبول کنی و من رو به پاکی برسونی. خدایا هنوز بی وجدان نشدم. می دونم که هر بدی کردم از جانب خودم بوده. می دونم اگه من رو ببخشی از بزرگی و کرم و مهربونیته. خدایا هر مجازاتی برام در نظر بگیری بدون شک عذابش بهتر از انجام دادن این گناه زشته. کمکم کن! می دونم اگه تو ازم راضی باشی خودم هم احساس رضایت می کنم اما الان سال هاست که نسبت به خودم احساس تنفر دارم. از امروز همه سعیمو می کنم تا بنده ی خوبی برات باشم.

شهریور 1387

جالبه ها! این که این همه به خودم و خدا قول دادم ولی بازم شکستم. خدا رو شکر ماه رمضون امسال تا الان غلط زیادی نکردم. به امید خدا اگه این چند روزم خر نشم، بعد از سال ها موفق شدم ماه رمضونی بدون کسافت بازی رو تجربه کنم.

برم تا سحر یه کم درس بخونم بلکه سال دیگه ارشد قبول شم امسال که اسمم در نیومد. احتمالا ۸-۹ ماه دیگه باید برم واسه درجه داران جفت پا بزنم.

خدا کنه توی این شب عزیز هر کی که دنبال رهاییه به آرزوش برسه. شب بخیر 

تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری به دست نخواهی آورد. این یک هنجار همیشگی است.