زین توبه که صد بار شکستم توبه

9 سال تباهی و 1000 بار عقبگرد. می خوام سد نتونستن رو بشکنم، بارها خواستم ولی نتونستم. هر کی هستی، هر چی بودی خوش اومدی!

زین توبه که صد بار شکستم توبه

9 سال تباهی و 1000 بار عقبگرد. می خوام سد نتونستن رو بشکنم، بارها خواستم ولی نتونستم. هر کی هستی، هر چی بودی خوش اومدی!

۶) دفعه ی (n)ام - روز هشتم

امسال هوا اوضاش عجیب غریب بود.اون از زمستون با اون سرمای کم سابقش، اینم از تابستون فوق العاده گرمش. اما یه شب بهاری رو هیچ وقت یادم نمیره.

همین امسال؛ عجب باد و طوفانی شده بود. لای پنجره که یه نمه باز می موند صدای زوزه ی باد خونه رو بر می داشت. اما خب معلومه مثل همیشه زیاد طول نکشید و زودی آروم شد.

میگما کاش افکارمون در مورد مسائل جنسی هم مثل طوفان بود. یه دوره ی کوتاهی داشت و بعد آدم آروم می گرفت. اما نه انگاری ول کن نیست.

تو دبیرستان که بودم یادمه همش زر و ورامون در مورد این چیزا بود یعنی دقیق تر اگه بخوام بگم وارد راهنمایی که شدیم دیدیم بعضی بچه ها با هم یه پچ پچایی می کنن. اونایی که تیزتر بودن زود می گرفتن و اونایی که تو این مسائل کنجکاوی نمی کردن عقب می موندن. در مورد خودم که میشه گفت هوش جنسیم( درک مسائل جنسی) متوسط رو به بالا بود.

یادمه بچه ها چه کارا که نمی کردن. بی ادبیه! همو انگشت می کردن.

نمی دونم این کارشون چه دلیلی داشت. من که یادم نیست حتی یه بار این کار رو کرده باشم چون بدم میومد. برام بی معنی بود و هست که یه پسر دست بزنه به باسن یه پسر دیگه.

یه بار یادمه داشتم از پله های مدرسه بالا می رفتم پشت سریم مثلا منو انگشت کرد؛ اینقدر شاکی شدم که یه کف گرگی نثار صورتش کردم. یه بارم یادمه یکی از بچه های شر کلاس با پسر معلم ریاضیمون که اتفاقا تو کلاس ما بود ور رفت. اونم زرتی رفت گذاشت کف دست مدیرمون.

جالبه مدیرمون که ازش پرسید چی شده در جواب گفته بود: "آقا اجازه! اینا ما رو انگشت کردن". وقتی تعریف می کرد داشتم از خنده روده بر می شدم. راستش الانم خندم گرفت.

دبیرستان که رفتیم جو یه کم فرق کرد. بچه ها دیگه با هم شوخی های دستی نمی کردن اما جو بد دیگه ای وجود داشت؛ اونم پخش کردن CDهای مبتذل تو مدرسه بود. CD سوپر تازه مد شده بود.

همه یه جورایی دنبالش بودن. یادمه اولین باری که از این فیلما دیدم دوم دبیرستان بودم. سالی که به شدت افت تحصیلی کردم.

گندترین سال زندگیم بود. مدام از مدرسه فراری بودم. تو خونه با بابام مدام حرفم می شد.

چند بار هم به سرم زد از خونه فرار کنم. نمیگم همش به علت دیدن اون تصاویر مستهجن بود ولی بی تاثیر هم نبود. البته قبل از اون سال عکسای مبتذل دیده بودم ولی خب فیلم تاثیر بدتری داشت.

قبل از دیدن اون فیلما اوضام بهتر بود. شاید هر3-4 ماه یک بار خودارضایی می کردم اما بعد از اینکه اولین بار دوستم( دشمنم!) اون CDی لعنتی رو به دستم داد... . الان سالهاست از اون روزا می گذره ولی همیشه به خودم می گم کاش هیچ وقت دبیرستان نمی رفتم، کاش هیچ دوستی نداشتم، کاش کامپیوتر و VCD نداشتم، کاش به جاش ایمانم قوی تر بود.

بگذریم! داشتم می گفتم جو دبیرستان هم بدجور بود. به مواردی که گفتم باید حرفای ناجور و بحثای بی سر و ته جنسی رو هم اضافه کرد.

دبیرستان هم با همه ی بدبختیاش تموم شد و ما خیر سرمون وارد دانشگاه شدیم. با خودم گفتم دیگه باید تمومش کنم؛ دیگه باید از شر این بیماری مهلک خلاص شم. تازه فیلم رو کنار گذاشته بودم که گرفتار دنیای اینترنت شدم.

یادمه همون دوم دبیرستان که بودم برای اولین بار به دنیای اینترنت قدم گذاشتم و درست فرداش اولین سایت سکسی زندگیمو باز کردم. اون موقعها زیاد برام جذابیت نداشت. اون موقع هنوز مثل الان این همه سایت متنوع ناجور باز نشده بود، برا همین هرزگاهی از سر بی کاری سراغش می رفتم.

اما وارد دانشگاه که شدم دیگه از فیلم و دوستای ناتوی مدرسه خبری نبود. واسه همین تنها راه ارتباطی مغز خرابم با این تصاویر، اینترنت بود ولی چه بلایی بود این بلا که از هزاران CDی مستهجن بدتر بود. اینترنت خودش به ذات معتاد کنندست چه برسه به اینکه تو هم دست رو قسمتیش بزاری که معتاد کننده تره؛ دیگه گرفتار خواهی شد.

وای که چقدر از گذشته ام شرم دارم! به کجا کشید حرفام. داشتم از طوفان می گفتم.

کی این طوفان جنسی آروم می گیره نمی دونم. هنوز که چند سال داریم تو دانشگاه خر می زنیم و مثلا بزرگ شدیم اما تو بحثای دوستانه هنوز مسائل جنسیه که حرف اول رو می زنه.الان که دیگه سوژه ها زنده شدن، دیگه لازم نیست به اینترنت و ماهواره سر بزنی؛ یه دور که تو شهر بزنی و خوب دید بزنی سراپات رو کسافت می گیره!

خدایا به خودت پناه می برم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد